اولین فدایی عشق
کربلا و مظلومیت و شهادت، آغازش از محرم نیست.
چنین نیست که حسین علیه السلام با استشمام بوی تربت کربلا، خود را آماده شهادت و زینبش را مهیّای اسارت کرده باشد؛ بلکه آن زمان که سفیر عشق، مسلم بن عقیل را تشنه لب به بالای دارالاماره کشاندند، غم نامه کربلا آغاز شد.
امروز نهم ذیحجه است. کوفه تا مکه، سیاهی عزا بر تن کرده و در غم شهادت مسلم و هانی اشک ماتم می ریزد. بار دیگر لکه ننگی نه بر دامن کوفه و کوفیان، بلکه بر دامن تاریخ و انسان نشسته است و چه بد ننگی است میهمان کشی.
روزشمار حرکت حضرت مسلم به کوفه تا شهادت
15 رمضان 60: رسیدن هزاران نامه دعوت به دست امام،سپس فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه برای بررسی اوضاع
5 شوال 60: ورود مسلم بن عقیل به کوفه،استقبال مردم از وی و شروع آنان به بیعت
11 ذی قعده 60: نامه نوشتن مسلم بن عقیل از کوفه به امام حسین و فراخوانی به آمدن به کوفه
8 ذی حجه 60: دستگیری هانی،سپس شهادت او، خروج مسلم بن عقیل در کوفه با چهار هزار نفر،سپس پراکندگی آنان از دور مسلم و تنها ماندن او و مخفی شدن در خانه طوعه. تبدیل کردن امام حسین«ع» حج را به عمره در مکه، ایراد خطبه برای مردم و خروج از مکه همراه با 82 نفر از افرادخانواده و یاران به طرف کوفه.
9 ذی حجه 60: درگیری مسلم با کوفیان،سپس دستگیری او و شهادت مسلم بر بام دار الاماره کوفه
***************
زبان حال حضرت مسلم (ع)
باور نمی کردم گذرها را ببندند / من را که می بینند درها ا ببندند
خورشید بودم زیر نور ماه رفتم / جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم
در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم / این چند شب یک خواب راحت هم نکردم
من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت /این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت
امروز جان دادم اگر جانت سلامت /دندان من افتاد دندانت سلامت
حالا که میایی کفن بردار حتما / ای یوسف من پیرهن بردار حتما
حالا که میایی ستاره کم بیاور / با دخترانت گوشواره کم بیاور
حیرانم اما هیچکس حیران نیست / باور کن اینجایی که دیدم جای زن نیست
اینجا برای خیزران لب را نیاری / آقا خدا ناکرده زینب را نیاری
اصلا ببین گل ها توان خار دارند؟ / پرده نشینان طاقت بازار دارند؟
من راضی ام انگشتر من را بگیرند / وقت کنیزی دختر من را بگیرند
اینجا برای نعل پا دارند آنقدر / کنج تنور خانه جا دارند آنقدر
مهر و وفا که نه جفا دارند، اما / اینجا کفن نه بوریا دارند اما
باید مسیر تو چرا اینجا بیفتد / حیف از سر تو نیست زیر پا بیفتد…